چه آسان...

 

چه آسان بر نگاهت دل سپردم به یک باره دلم را گم نمودم

میان حرف های پوچ مردم تو را هر لحظه در قلبم سپردم

چه آسان تو مرا از یاد بردی نگاهم را پر از اندوه کردی

چه بی خود من تلاشی پوچ کردم زمین قلب خود را کهنه کردم

چه بی خود دل سپردم بر نگاهت نداشتم که بی خود پل شکستم

تمام آرزو های دلم را به یک باره به دست باد دادم  

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
سینا دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:39 ب.ظ http://bon1.blogsky.com

سلام
چرا عتیقه؟
راستی خیلی خوب رو قالبت کار کردی
هم خوشگله هم لطیف یه جوریه...
دوست داشتی اونورا بیا خوشحال میشیم

وبت قشنگه.
عتیقه چیزیه که مامانم خیلی وقتا بهم می گه!

فاطمه دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:49 ب.ظ

ای عتیقه پیشرفت کردی
واقعا چه اسون می خوان عشق ادمو از ادم بگیرن
حالا فک کن یه عشق خری هم داشته باشی فک کنه یکی دیگه رو دوست داری
مصیبتی که من توش گیر افتادم یکی نیست نجاتم بده
تمام دنیا در برابر من
فاجعه است افتضاحه

شاید به خاطر اینه که زیاد دوست داره
اما من تا حالا تجربه عاشقی نداشتم که بدونم چرا یه موقع شک میکنه
راستی اگه عشقت لیاقتتو داشته باشه هیشکی نمی تونه از دستت درش بیاره حالا چه آسون چه سخت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد