-
خیلی کمی ....
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 18:43
میشه از بودن با تو عالمی ترانه ساخت کهنه ها رو تازه کرد از تو یک بهانه ساخت با تو میشه صدام همه جا رو پر کنه تا قیامت اسم من قصه ها رو پر کنه اما خیلی دیر دونستم تو فقط عروسکی کور و کر بازیچه ی باد مثل یه بادبادکی دل سپردن به عروسک منو گم کرد تو خودم تو رو خیلی دیر شناختم، وقتی که تمام شدم نه یه دست رفیق دستام نه شریک...
-
عشق و دیوانگی
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 18:26
در زمانهای قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین باز نشده بود و فضیلتها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند... ذکاوت گفت: بیایید بازی کنیم مثل قایم باشک! دیوانگی فریاد زد:آره قبوله من چشم میذارم! چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگرده همه قبول کردند. دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد:یک ... دو ... سه ... همه به دنبال...
-
تولد
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 18:23
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد.. .پشت خط مادرش بود..... پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟؟؟؟؟؟ مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی..... فقط خواستم بگویم تولدت مبارک پسرم.... . پ سر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد..... صبح سراغ...
-
هم اتاقی .....
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 18:22
در بیمارستانی دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند. تخت او در کنار تنها پنجره ی اتاق بود. اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد. و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد. آنها ساعت ها با یکدیگر صحبت می کردند. از همسر ... خانواده و ... هر روز بعد...
-
آرامش نیلوفر .....
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 15:12
اگه کسی رو دوست دارم براش مثه مرداب می شم که سالها می خوابه تا آرامش نیلوفر رو به هم نزنه.
-
چه ساده باور کردیم !
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 15:08
چه ساده گذشتیم و گذاشتیم که بر ما بگذرند ،چه ساده از دل گفتیم و شب بازی راز م ا بود ،چه ساده خندیدیم به خود تا کسی به ما نخندد ،چه ساده تمرین بوسه کردیم که اشک مرهم دردهایمان نباشد ،چه ساده باختیم تا برنده غرور نشیم ،چه ساده خاطرات را ربط به قصه زندگی دادیم ،چه ساده خود را در گوشه ای غمکده ساختیم تابازی روزگار را...
-
تنهایی....
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 14:57
تنهایی رو دوست دارم چون در آن بی وفایی نیست .... تنهایی رو دوست دارم چون در آن عشق دروغی نیست .... تنهایی رو دوست دارم چون اونو تجربه کردم .... تنهایی رو دوست دارم چون خدا هم تنهاس .... تنهایی رو دوست دارم چون در تنهاییم خواهم گریست و انتظارکشیدنم را پنهان خواهم کرد.
-
یکی
دوشنبه 10 تیرماه سال 1387 22:39
یکی بود یکی نبود اونی که بود تو بودی و اونی که تو قلب تو نبود من یکی داشت یکی نداشت اونی که داشت تو بودی و اونی که تو رو نداشت من.